| نمايش موضوع قبلي :: نمايش موضوع بعدي |
| نويسنده |
پيغام |
|
ksjvk
ستوان دوم
وضعيت: آفلاين 21 تير ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 2910 امتياز: 4432 تشکر کرده: 28 تشکر شده 9 بار در 7 پست
محل سكونت: تهران
|
| ارسال شده در: پنجشنبه، 22 مرداد ماه ، 1388 21:54:37 موضوع مطلب: نامه ای از طرف ...:idea: |
|
|
*امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم، امیدوار بودم که با من حرف بزنی،حتی برای چند کلمه، نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروزدر زندگی ات افتاد،از من تشکر کنی، اما متوجه شدم که خیلی مشغولی، مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی، وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی: “سلام”، اما تو خیلی مشغول بودی، یک بار مجبور شدی منتظر شوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی، بعد دیدمت که از جا پریدی، خیال کردم میخواهی چیزی را به من بگویی، اما تو به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی.
* *تمام روز با صبوری منتظرت بودم، با آن همه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی، متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه میکنی، شاید چون خجالت می کشیدی، سرت را به سوی من خم نکردی.
* *تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری، بعد از انجام دادن چند کار، تلویزیون را روشن کردی، نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می دهند وتو هر روز مدت زیادی را جلوی آن می گذرانی، در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت میبری، باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه میکردی، شام خوردی و باز هم با من صحبتی نکردی.
* *موقع خواب، فکر می کنم خیلی خسته بودی، بعد از آن که به اعضای خوانواده ات شب به خیر گفتی، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی، نمی دانم که چرا به من شب به خیر نگفتی، اما اشکالی ندارد، آخر مگر صبح به من سلام کردی؟!
* *احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام، من صبورم، بیش از آنچه تو فکرش را میکنی، حتی دلم می خواهد به تو یاد دهم که چطور با دیگران صبور باشی، من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم، منتظر یک سر تکان دادن، یک دعا، یک فکر یا گوشه ای از قلبت که به سوی من آید، خیلی سخت است که مکالمه ای یک طرفه داشته باشی، خوب، من باز هم سراسر پر از عشق منتظرت خواهم بود، به امید آنکه شاید فردا کمی هم به من وقت بدهی.
* *آیا وقت داری که این نامه را برای دیگر عزیزانم بفرستی؟ اگر نه، عیبی ندارد، من می فهمم و سعی می کنم راه دیگری بیابم، من هرگز دست نخواهم کشید.*
*دوستت دارم، روز خوبی داشته باشی…* *دوست و دوستدارت: خدا* _________________ هراس من مردن در سرزمینی است که ساندیس هایش شیرین تر از آزادی باشد
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
| تشکرهاي ثبت شده از ايجاد کننده تاپيک : |
|
hkazazi(شنبه، 31 مرداد ماه ، 1388 20:42:47), |
|
|
dull_boy
سرتیپ
وضعيت: آفلاين 1 شهريور ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 7431 امتياز: 8873 تشکر کرده: 1 تشکر شده 15 بار در 12 پست
محل سكونت: TehraN
|
| ارسال شده در: پنجشنبه، 22 مرداد ماه ، 1388 21:58:25 موضوع مطلب: |
|
|
مرسی خواهر نسترن یه نکته شرمنده این جز مطالب داستان های زیبا و آموزنده اس اگه میشه رعایت کن ببخشیدا
بابت مطلب تشکر بابت همکاری هم همچنین :roll:_________________ GO, SO F@CKING DETERMINED, YEAH...YEAH GO, YOU BETTER BELIEVE IT CONFIDENCE
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
ksjvk
ستوان دوم
وضعيت: آفلاين 21 تير ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 2910 امتياز: 4432 تشکر کرده: 28 تشکر شده 9 بار در 7 پست
محل سكونت: تهران
|
| ارسال شده در: پنجشنبه، 22 مرداد ماه ، 1388 22:03:16 موضوع مطلب: |
|
|
| dull_boy مي نويسد: |
مرسی خواهر نسترن یه نکته شرمنده این جز مطالب داستان های زیبا و آموزنده اس اگه میشه رعایت کن ببخشیدا
بابت مطلب تشکر بابت همکاری هم همچنین :roll: |
نمیدونم چرا
من یه بخش انتخاب میکنم
وقتی سند میشه یه بخش دیگست.
چشم
یه کم عصبانی نشو یاد میگیرم _________________ هراس من مردن در سرزمینی است که ساندیس هایش شیرین تر از آزادی باشد
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
ferrari
استوار دوم
 وضعيت: آفلاين 1 تير ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 1732 امتياز: 1883 تشکر کرده: 0 تشکر شده 6 بار در 6 پست
|
| ارسال شده در: پنجشنبه، 22 مرداد ماه ، 1388 22:24:36 موضوع مطلب: |
|
|
| واسه منم اينجوري ميشه.اگه ميخواي اشتباه نشه مثلا برو تو بخش داستانا اونجا موضوع جديدو بزن. _________________ مگس كش سوسك رو كشت، اما هيچ كس او را به خاطر سوء استفاده از اختياراتش محاكمه نكرد
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
ksjvk
ستوان دوم
وضعيت: آفلاين 21 تير ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 2910 امتياز: 4432 تشکر کرده: 28 تشکر شده 9 بار در 7 پست
محل سكونت: تهران
|
| ارسال شده در: پنجشنبه، 22 مرداد ماه ، 1388 22:53:27 موضوع مطلب: |
|
|
| ferrari مي نويسد: |
| واسه منم اينجوري ميشه.اگه ميخواي اشتباه نشه مثلا برو تو بخش داستانا اونجا موضوع جديدو بزن. |
مرسی از راهنمایی _________________ هراس من مردن در سرزمینی است که ساندیس هایش شیرین تر از آزادی باشد
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
siron
ستوان دوم
وضعيت: آفلاين 12 مرداد ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 2801 امتياز: 2786 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
|
| ارسال شده در: جمعه، 23 مرداد ماه ، 1388 19:17:14 موضوع مطلب: |
|
|
| evil مي نويسد: |
تکراری بود
ولی ممنون. |
بابا كجاش تكراري بود
مال سال 2222 بود
( يعني خيلي خيلي جديد بود )
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
ddl1
عضو هیئت مدیره سایت
وضعيت: آفلاين 5 مهر ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 1577 امتياز: 1477 تشکر کرده: 1 تشکر شده 6 بار در 5 پست
|
| ارسال شده در: جمعه، 23 مرداد ماه ، 1388 19:51:29 موضوع مطلب: |
|
|
| جالب بود ... ممنون |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
peraklitos
ستوان یکم
وضعيت: آفلاين 3 ارديبهشت ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 3361 امتياز: 5150 تشکر کرده: 3 تشکر شده 5 بار در 5 پست
محل سكونت: شیراز
|
| ارسال شده در: جمعه، 23 مرداد ماه ، 1388 20:44:56 موضوع مطلب: |
|
|
| مرسي جالب بود |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|