وضعيت: آفلاين 13 مرداد ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 765 امتياز: 28 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
محل سكونت: نمیدونم
ارسال شده در: جمعه، 19 تير ماه ، 1388 23:44:15 موضوع مطلب: (( يك خبر بد ))
مرد ترک ثروتمندي مباشر خود را براي سركشي اوضاع فرستاده بود. پس از مراجعه پرسيد :
- اسماعیل از خانه چه خبر؟
- خبر خوشي ندارم قربان سگ شما (اسی پا کوتاه) مرد .
- اسی بيچاره پس اون مرد. چه چيز باعث مرگ اون شد؟
- پرخوري گربان!
- پرخوري؟مگه چه غذايي به او داديد كه تا اين اندازه دوست داشت؟
- گوشت اسب گربان و همين باعث مرگش شد.
- اين همه گوشت اسب از كجا آورديد؟
- همه اسب هاي پدرتان مردند گربان!
- چه گفتي ابله ؟ همه آنها مردند؟
- اره بابا . همه آنها از كار زيادي به فاک رفتند .
براي چه اين قدر كار كردند؟
- براي اينكه آب بياورند گربان !
- گفتي آب ، آب براي چه؟
- بیلمیرم ، براي اينكه آتش را خاموش كنند گربان !
- آتش ؟
- کجای کاری گربان! خانه پدر شما سوخت و خاكستر شد .
- پس خانه پدرم سوخت ! علت آتش سوزي چه بود؟
- فچ كنم كه شعله شمع باعث اين كار شد. گربان !
- گفتي شمع؟ كدام شمع؟
- شمع هايي كه براي تشيع جینازه مادرتان استفاده شد گربان !
- مادرم هم مرد؟
- بله گربان .تازه زن بيچاره پس از وقوع آن حادثه سزش را زمين گذاشت و ديگر بلند نشد گربان .!
- كدام حادثه؟
- حادثه مرگ پدرتان گربان !
- پدرم هم مرد؟
- بله گربان. مرد بيچاره همين كه آن خبر را شنيد زندگي را بدرود گفت .
- كدام خبر را؟
- خبر هاي بدي گربان. بانك شما ورشكست شد. اعتبار شما از بين رفت و حالا بيش از يك سنت تو اين دنيا ارزش نداريد .من جسارت كردم گربان خواستم خبر ها را هر چه زودتر به شما اطلاع بدهم !!!
_________________ لالا لالا نخواب دنیا کثیفه## واسه کمتر کسی خوب مینویسه
یکی لبهاش همیشه غرق خندست## یکی پلکاش تو خوابم خیس خیسه