| نمايش موضوع قبلي :: نمايش موضوع بعدي |
| نويسنده |
پيغام |
|
Turn
گروهبان دوم
وضعيت: آفلاين 9 اسفند ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 1246 امتياز: 2602 تشکر کرده: 0 تشکر شده 1 بار در 1 پست
محل سكونت: Terooon
|
| ارسال شده در: پنجشنبه، 23 مهر ماه ، 1388 18:55:51 موضوع مطلب: :D :D ماجراي خر ما از کره گی دم نداشت چيست؟ :D :D |
|
|
مردی خری دید به گل در نشسته و صاحب خر از بیرون کشیدن آن درمانده .
مساعدت را ( برای کمک کردن ) دست در دُم خر زده قُوَت کرد ( زور زد ) . دُم از جای کنده آمد. فغان از صاحب خر برخاست که ” تاوان بده !”
مرد به قصد فرار به کوچه یی دوید، بن بست یافت. خود را به خانه ایی درافکند. زنی آن جا کنار حوض خانه چیزی می شست و بار حمل داشت ( حامله بود ). از آن هیاهو و آواز در بترسید، بار بگذاشت ( سِقط کرد ). خانه خدا ( صاحبِ خانه ) نیز با صاحب خر هم آواز شد.
مردِ گریزان بر بام خانه دوید. راهی نیافت، از بام به کوچه ایی فروجست که در آن طبیبی خانه داشت.
جوانی پدر بیمارش را به انتظار نوبت در سایه دیوار خوابانده بود؛ مرد بر آن پیر بیمار فرود آمد، چنان که بیمار در حای بمُرد. پدر مُرده نیز به خانه خدای و صاحب خر پیوست !
مَرد، هم چنان گریزان، در سر پیچ کوچه با یهودی رهگذر سینه به سینه شد و بر زمینش افکند.
پاره چوبی در چشم یهودی رفت و کورش کرد. او نیز نالان و خونریزان به جمع متعاقبان پیوست !
مردگریزان، به ستوه از این همه، خود را به خانه قاضی افکند که ” دخیلم! “. قاضی در آن ساعت با زن شاکیه خلوت کرده بود. چون رازش فاش دید، چاره رسوایی را در جانبداری از او یافت و چون از حال و حکایت او آگاه شد، مدعیان را به درون خواند .
نخست از یهودی پرسید .
گفت : این مسلمان یک چشم مرا نابینا کرده است. قصاص طلب می کنم .
قاضی گفت : دَیتِ مسلمان بر یهودی نیمه بیش نیست. باید آن چشم دیگرت را نیز نابینا کند تا بتوان از او یک چشم برکند !
و چون یهودی سود خود را در انصراف از شکایت دید، به پنجاه دینار جریمه محکومش کرد !
جوانِ پدر مرده را پیش خواند .
گفت : این مرد از بام بلند بر پدر بیمار من افتاد، هلاکش کرده است. به طلب قصاص او آمده ام .
قاضی گفت : پدرت بیمار بوده است، و ارزش حیات بیمار نیمی از ارزش شخص سالم است.حکم عادلانه این است که پدر او را زیر همان دیوار بنشانیم و تو بر او فرود آیی، چنان که یک نیمه جانش را بستانی !
و جوانک را نیز که صلاح در گذشت دیده بود، به تأدیه سی دینار جریمه شکایت بی مورد محکوم کرد !
چون نوبت به شوی آن زن رسید که از وحشت بار افکنده بود، گفت :
قصاص شرعاً هنگامی جایز است که راهِ جبران مافات بسته باشد. حالی می توان آن زن را به حلال در فراش ( عقد ازدواج ) این مرد کرد تا کودکِ از دست رفته را جبران کند. طلاق را آماده باش !
مردک فغان برآورد و با قاضی جدال می کرد، که ناگاه صاحب خر برخاست و به جانب در دوید .
قاضی آواز داد : هی ! بایست که اکنون نوبت توست !
صاحب خر هم چنان که می دوید فریاد کرد :
مرا شکایتی نیست. محکم کاری را، به آوردن مردانی می روم که شهادت دهند خر مرا از کره گی دُم نبوده است. |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
| تشکرهاي ثبت شده از ايجاد کننده تاپيک : |
|
|
|
|
MahdiAmiri
سرجوخه
وضعيت: آفلاين 13 تير ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 590 امتياز: 2268 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
|
| ارسال شده در: پنجشنبه، 23 مهر ماه ، 1388 19:15:23 موضوع مطلب: |
|
|
_________________ سخنی از پیامبر اکرم(ص):
«دو تن از يك تن بهتر و سه تن ازدو تن برتر و چهارتن از سه تن نيكوتر است ، هميشه با جماعت باشيد.»
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
ezrail
استوار
وضعيت: آفلاين 7 آذر ماه ، 1386 تعداد ارسالها: 2245 امتياز: 3406 تشکر کرده: 2 تشکر شده 16 بار در 12 پست
|
| ارسال شده در: پنجشنبه، 23 مهر ماه ، 1388 21:07:25 موضوع مطلب: |
|
|
| واقعا زيبا بود |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
dull_boy
سرتیپ
وضعيت: آفلاين 1 شهريور ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 7492 امتياز: 8995 تشکر کرده: 1 تشکر شده 15 بار در 12 پست
محل سكونت: TehraN
|
| ارسال شده در: پنجشنبه، 23 مهر ماه ، 1388 22:47:54 موضوع مطلب: |
|
|
خر ما که از بچگی گوساله بود
م.م_________________ GO, SO F@CKING DETERMINED, YEAH...YEAH GO, YOU BETTER BELIEVE IT CONFIDENCE
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
parya
استوار دوم
وضعيت: آفلاين 26 مرداد ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 1737 امتياز: 3644 تشکر کرده: 0 تشکر شده 5 بار در 5 پست
محل سكونت: اصفهان
|
| ارسال شده در: پنجشنبه، 23 مهر ماه ، 1388 23:22:21 موضوع مطلب: |
|
|
| مرسی _________________ دل من در سبدی عشق, به نیل تو سپرد
نگهش دار به موسی شدنش می ارزد
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
Turn
گروهبان دوم
وضعيت: آفلاين 9 اسفند ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 1246 امتياز: 2602 تشکر کرده: 0 تشکر شده 1 بار در 1 پست
محل سكونت: Terooon
|
| ارسال شده در: پنجشنبه، 23 مهر ماه ، 1388 23:41:05 موضوع مطلب: |
|
|
| dull_boy مي نويسد: |
خر ما که از بچگی گوساله بود
م.م |
جدي |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
fesgheli
استوار دوم
وضعيت: آفلاين 13 تير ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 1853 امتياز: 3644 تشکر کرده: 0 تشکر شده 2 بار در 1 پست
محل سكونت: Erth
|
| ارسال شده در: شنبه، 25 مهر ماه ، 1388 11:43:10 موضوع مطلب: |
|
|
:)_________________ Here we go again |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
behrad66
سرجوخه
وضعيت: آفلاين 15 دي ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 439 امتياز: 888 تشکر کرده: 9 تشکر شده 2 بار در 2 پست
محل سكونت: 021
|
| ارسال شده در: يكشنبه، 26 مهر ماه ، 1388 13:24:23 موضوع مطلب: |
|
|
| ايول خيلي رديف بود |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
miladraul
سرجوخه
وضعيت: آفلاين 9 آذر ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 595 امتياز: 1132 تشکر کرده: 5 تشکر شده 1 بار در 1 پست
|
| ارسال شده در: يكشنبه، 26 مهر ماه ، 1388 17:30:23 موضوع مطلب: |
|
|
خیلی باجال بود!! _________________ HALA EL CAPITAN.............HALA LOS GALACTICOS
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
Araarmagedon
سرباز دوم
وضعيت: آفلاين 10 فروردين ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 164 امتياز: 184 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
محل سكونت: Teh
|
| ارسال شده در: دوشنبه، 27 مهر ماه ، 1388 10:02:29 موضوع مطلب: |
|
|
_________________ علم بهتره یا ثروت؟
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|