کاربر مهمان، خوش آمديد!  ( ورود - عضويت )   امروز 13 بهمن ماه ، 1388
 
 
نرم افزار, بازی, کتاب, موبایل: Forums

 
tikdownload.com :: نمايش موضوعات - پیرمرد

پیرمرد

 

      

   tikdownload.com صفحه اول انجمن -> داستان های کوتاه و آموزنده

نمايش موضوع قبلي :: نمايش موضوع بعدي  
نويسنده پيغام

parya
استوار


وضعيت: آفلاين
26 مرداد ماه ، 1388
تعداد ارسالها: 1971
امتياز: 4120
تشکر کرده: 0
تشکر شده 9 بار در 8 پست

محل سكونت: اصفهان

ارسال شده در: يكشنبه، 12 مهر ماه ، 1388 20:55:26    موضوع مطلب: پیرمرد

يك پيرمرد بازنشسته، خانه جديدي در نزديكي يك دبيرستان خريد. يكي دو هفته اول همه چيز به خوبي و در آرامش پيش ميرفت تا اين كه مدرسه ها باز شد. در اولين روز مدرسه، پس از تعطيلي كلاس‌ها سه تا پسر بچه در خيابان راه افتادند و در حالي كه بلند، بلند با هم حرف مي زدند، هر چيزي را كه در خيابان افتاده بود شوت مي‌كردند و سر و صداي عجيبي راه انداختند. اين كار هر روز تكرار مي شد و آسايش پيرمرد كاملاً مختل شده بود. اين بود كه تصميم گرفت كاري بكند.
روز بعد كه مدرسه تعطيل شد، دنبال بچه ها رفت و آنها را صدا كرد و به آنها گفت: «بچه ها شما خيلي بامزه هستيد و من از اين كه مي‌بينم شما اينقدر نشاط جواني داريد خيلي خوشحالم. من هم كه به سن شما بودم همين كار را مي‌كردم. حالا مي خواهم لطفي در حق من بكنيد. من روزي 1000 تومن به هر كدام از شما مي دهم كه بياييد اينجا، و همين كارها را بكنيد.»
بچه ها خوشحال شدند و به كارشان ادامه دادند. تا آن كه چند روز بعد، پيرمرد دوباره به سراغشان آمد و گفت: « ببينيد بچه ها متأسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگي من اشتباه شده و من نمي‌تونم روزي 100 تومن بيشتر بهتون بدم. از نظر شما اشكالي نداره؟»

بچه ها گفتند: « 100 تومن؟ اگه فكر مي‌كني ما به خاطر روزي فقط 100 تومن حاضريم اينهمه بطري نوشابه و چيزهاي ديگه رو شوت كنيم، كور خوندي. ما نيستيم.»
و از آن پس پيرمرد با آرامش در خانه جديدش به زندگي ادامه داد.

شما چه تفسير مديريتي يا سازماني از اين حكايت داريد؟»

_________________
دل من در سبدی عشق, به نیل تو سپرد
نگهش دار به موسی شدنش می ارزد

بازگشت به بالا

تشکرهاي ثبت شده از ايجاد کننده تاپيک :
 

Net2meeting
سرجوخه


وضعيت: آفلاين
4 مرداد ماه ، 1388
تعداد ارسالها: 522
امتياز: 1080
تشکر کرده: 10
تشکر شده 2 بار در 2 پست


ارسال شده در: يكشنبه، 12 مهر ماه ، 1388 21:29:13    موضوع مطلب:

به این میگن مهندسی معکوس
با اجرای یک تناقض فرض از آخر به ابتدای صحیح میرسی :)

_________________

بازگشت به بالا

dull_boy
سرتیپ


وضعيت: آفلاين
1 شهريور ماه ، 1387
تعداد ارسالها: 8183
امتياز: 10391
تشکر کرده: 1
تشکر شده 36 بار در 32 پست

محل سكونت: TehraN

ارسال شده در: يكشنبه، 12 مهر ماه ، 1388 23:50:16    موضوع مطلب:

چی میگه

_________________
GO, SO F@CKING DETERMINED, YEAH...YEAH GO, YOU BETTER BELIEVE IT CONFIDENCE


بازگشت به بالا

siron
ستوان دوم


وضعيت: آفلاين
12 مرداد ماه ، 1387
تعداد ارسالها: 2806
امتياز: 2796
تشکر کرده: 0
تشکر شده 0 بار در 0 پست


ارسال شده در: دوشنبه، 13 مهر ماه ، 1388 02:21:46    موضوع مطلب:


_________________
Redeemer of SAYARON

بازگشت به بالا

fesgheli
استوار


وضعيت: آفلاين
13 تير ماه ، 1387
تعداد ارسالها: 2208
امتياز: 4368
تشکر کرده: 0
تشکر شده 13 بار در 9 پست

محل سكونت: Erth

ارسال شده در: دوشنبه، 13 مهر ماه ، 1388 18:17:32    موضوع مطلب:

dull_boy مي نويسد:
چی میگه


_________________

بازگشت به بالا

Turn
گروهبان


وضعيت: آفلاين
9 اسفند ماه ، 1387
تعداد ارسالها: 1315
امتياز: 2740
تشکر کرده: 0
تشکر شده 4 بار در 3 پست

محل سكونت: Terooon

ارسال شده در: سه شنبه، 14 مهر ماه ، 1388 00:34:30    موضوع مطلب:

بازگشت به بالا

تمامي مطالب ارسال شده:   
      

   tikdownload.com صفحه اول انجمن -> داستان های کوتاه و آموزنده

زمان پيشفرض سايت: ساعت گرينويچ + 3.5 ساعت
صفحه 1 از 1
  
نام کاربري:      کلمه عبور:     

~ يا ~
عضويت در سايت

  


 


Powered by phpBB © 2001, 2008 phpBB Group
صفحه اصلي |  جستجو |  دريافت فايل |  آرشيو اخبار |  تماس با ما

دانلود مستقيم فيلم و زير نويس فارسي با لینک مستقیم ::: تيك دانلود دات كام :::




  

PHPNuke Farsi [MT Edition] Project By PHPNuke.ir