| نمايش موضوع قبلي :: نمايش موضوع بعدي |
| نويسنده |
پيغام |
|
parya
استوار دوم
وضعيت: آفلاين 26 مرداد ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 1732 امتياز: 3634 تشکر کرده: 0 تشکر شده 5 بار در 5 پست
محل سكونت: اصفهان
|
| ارسال شده در: يكشنبه، 22 شهريور ماه ، 1388 21:57:36 موضوع مطلب: انشاي جالب يک دانش آموز از سالي که گذشت |
|
|
قلم بر قلب سفيد كاغذ مي گذارم و فشار مي دهم تا انشاء ام آقاز شود. سال گذشته سال بسيار خوب و پر بركتي بود. سال گزشته پسر خاله ام زير تريلييك چـــرخ رفـت و له گـــــــشت و ما در مجلس ترهيمش شركت كرديم و خيلي ميوه و خرما و هلوا خورديم و با بچه هاي فاميل بالابلندي و قايموشك بازي كرديم و به ما خيلي خوش گذشت . ما خيلي خاك بازي هم كرديم. من هر چي گشـــــــــــــــــتم پــــسرخاله ام را پيــدا نكردم . در آن روزپدرم مرا با بيل زد، بدون بي دليل!
من در پارسال خـــيلي درس خواندم ولي نتـــوانستم قبول شوم و من را از مدرسه به بيرون پرت كردند . پدرم من را به مكانيكي فرستاد تا كـــــــــــار كـنم و اوســــــتاي من هر روز من را با زنجير چرخ مي زد و گاهي وقت ها كه خيلي عسباني مي شد من را به زمين مي بست و دو سه بار با ماشين يكي از مشتري ها از روي من رد مي شد.
من خيلي دركارهاي خانه به مـادرم كمك مي كنم . مادرم من را در سال گزشته خيلي دوست ميداشت و من را خيلي ماچ مي كرد ولي پدرم خيلي حسود است و من را لاي درآشـپزحانه مي گذاشت . درســــــال گزشته شوهر خواهرم و خواهرم خيلي از هم تلاق گرفتند و خواهرم بسيار حــــامله است و پدرم مـــــي گويد يا پسر است يا دوقلو، ولي من چيزي نمي گويم چون مي دانم كه بچه اي به اين انـــدازه از هيچ كجاي خواهرم در نخواهد آمد !
در سال گزشته مـا به مسافرت رفتيم و با قتار رفتيم . مــن در كوپه بسيار پدرم را عسباني كردم و او براي تنبيه من را روي تخت خواباند و تخت را محكـــم بست و من تا صبح همان گونه خوابيدم ! پدرم در سال گذشته خيلي سيگار مي كشيد و مادرم خيلي ناراحت است وهــــــــي به من ميگويد : پدر سوخته ، ولي من نمي دانم چرا وقتي مادرم بهمن فحش مي دهــــــد ، پدرم عـســباني مي شود!
در سال گزشته ما به عـــيد ديدني رفتيم و من حدودا خيـــــلي عيدي جـمع كرده ام ، ولي پدرم همه آن ها را از من گرفت و آنتن مـــــــاهواره اي خريد كه يه چيزهايي نشون ميده كه بسيار بــد آموزي دارد و من نگاه نمي كنم و پدرم از صبح تا شب شوهاي بي نــاموسي نگاه مي كند و بشكن مي زند .
پــــــدرم در سال گزشته خيلي رژيم گرفته بود و هر شب با دوستهايش آب و ماست و خيار مي خورند و مي خندند، گاهي وقتا هم آب با چيپس و ماست موسير! راستي يادم رفت پارسال ما با ماشين خودمان داشتيم ميرفتيم مسافرت كه داداشم مي خواست پوست تخمه رو از پنجره بندازه بيرون كه يهو يه تريلي از كنار ماشين رد شد و دست داداشم را از بازو قطع كرد و ما همگي خنديديم. من خيلي سال گزشته را دوست دارم و اين بود انشاي من ... |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
| تشکرهاي ثبت شده از ايجاد کننده تاپيک : |
|
|
|
|
Raica_7
گروهبان دوم
وضعيت: آفلاين 30 خرداد ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 1083 امتياز: 1698 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
|
| ارسال شده در: يكشنبه، 22 شهريور ماه ، 1388 22:00:16 موضوع مطلب: |
|
|
| |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
shahin5d
گروهبان
" alt="" border="0" /> وضعيت: آفلاين 2 مرداد ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 1368 امتياز: 2976 تشکر کرده: 0 تشکر شده 2 بار در 2 پست
|
| ارسال شده در: يكشنبه، 22 شهريور ماه ، 1388 22:08:50 موضوع مطلب: |
|
|
دست داداشم را از بازو قطع كرد و ما همگي خنديديم
اينجاش خيلي با حال بود _________________ من یه درد مشترکم فریاد کن منو دیوار و بشکن و بیرون بزن از این تنو)
(رها شو رها شو تو وسعت دنیا رها شو با هر رنگ پوستی و زبونی هم صدا شو
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
tf2000
سرباز یکم
وضعيت: آفلاين 10 تير ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 377 امتياز: 337 تشکر کرده: 5 تشکر شده 3 بار در 2 پست
محل سكونت: DubAi
|
| ارسال شده در: يكشنبه، 22 شهريور ماه ، 1388 22:14:40 موضوع مطلب: |
|
|
| |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
dull_boy
سرتیپ
وضعيت: آفلاين 1 شهريور ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 7431 امتياز: 8873 تشکر کرده: 1 تشکر شده 15 بار در 12 پست
محل سكونت: TehraN
|
| ارسال شده در: يكشنبه، 22 شهريور ماه ، 1388 22:18:28 موضوع مطلب: |
|
|
مرسی
پری خانوم م.م_________________ GO, SO F@CKING DETERMINED, YEAH...YEAH GO, YOU BETTER BELIEVE IT CONFIDENCE
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
parya
استوار دوم
وضعيت: آفلاين 26 مرداد ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 1732 امتياز: 3634 تشکر کرده: 0 تشکر شده 5 بار در 5 پست
محل سكونت: اصفهان
|
| ارسال شده در: يكشنبه، 22 شهريور ماه ، 1388 22:39:59 موضوع مطلب: |
|
|
| dull_boy مي نويسد: |
مرسی
پری خانوم م.م |
اااا
باز واسه چی :x :x :x :x |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
ksjvk
ستوان دوم
وضعيت: آفلاين 21 تير ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 2910 امتياز: 4432 تشکر کرده: 28 تشکر شده 9 بار در 7 پست
محل سكونت: تهران
|
| ارسال شده در: يكشنبه، 22 شهريور ماه ، 1388 22:43:27 موضوع مطلب: |
|
|
خیلی باحال بود _________________ هراس من مردن در سرزمینی است که ساندیس هایش شیرین تر از آزادی باشد
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
ferrari
استوار دوم
 وضعيت: آفلاين 1 تير ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 1732 امتياز: 1883 تشکر کرده: 0 تشکر شده 6 بار در 6 پست
|
| ارسال شده در: يكشنبه، 22 شهريور ماه ، 1388 22:47:25 موضوع مطلب: |
|
|
جالب بود
ممنون :) _________________ مگس كش سوسك رو كشت، اما هيچ كس او را به خاطر سوء استفاده از اختياراتش محاكمه نكرد
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
sohaaaa
گروهبان دوم
وضعيت: آفلاين 26 بهمن ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 1051 امتياز: 1162 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
محل سكونت: ye jaei!!:D
|
| ارسال شده در: يكشنبه، 22 شهريور ماه ، 1388 22:53:22 موضوع مطلب: |
|
|
| تا باشه ازين سالا!! |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
peraklitos
ستوان یکم
وضعيت: آفلاين 3 ارديبهشت ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 3361 امتياز: 5150 تشکر کرده: 3 تشکر شده 5 بار در 5 پست
محل سكونت: شیراز
|
| ارسال شده در: دوشنبه، 23 شهريور ماه ، 1388 00:10:33 موضوع مطلب: |
|
|
| مرسي |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|