| نمايش موضوع قبلي :: نمايش موضوع بعدي |
| نويسنده |
پيغام |
|
Viva_Madrid
سرباز صفر
وضعيت: آفلاين 9 دي ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 68 امتياز: 124 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
|
| ارسال شده در: شنبه، 7 شهريور ماه ، 1388 10:43:21 موضوع مطلب: روزی که امیرکبیر گریست |
|
|
روزی که امیرکبیر گریست
در سال 1264 هجری قمری، یعنی درست در حدود 166 سال پیش نخستین برنامه*ی دولت ایران برای واكسیناسیون به فرمان امیركبیر آغاز شد. در آن برنامه، كودكان و نوجوانانی ایرانی را آبله*كوبی می*كردند. اما چند روز پس از آغاز آبله*كوبی به امیر كبیر خبر دادند كه مردم از روی ناآگاهی نمی*خواهند واكسن بزنند! به*ویژه كه چند تن از فالگیرها و دعانویس*ها در شهر شایعه كرده بودند كه واكسن زدن باعث راه *یافتن جن به خون انسان می*شود هنگامی كه خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیماری آبله جان باخته*اند، امیر بی*درنگ فرمان داد هر كسی كه حاضر نشود آبله بكوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور می كرد كه با این فرمان همه مردم آبله می*كوبند.
اما نفوذ سخن دعانویس*ها و نادانی مردم بیش از آن بود كه فرمان امیر را بپذیرند. شماری كه پول كافی داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله*كوبی سرباز زدند. شماری دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان می*شدند یا از شهر بیرون می*رفتند روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند كه در همه*ی شهر تهران و روستاهای پیرامون آن فقط سی*صد و سی نفر آبله كوبیده*اند.
در همان روز، پاره دوزی را كه فرزندش از بیماری آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد كودك نگریست و آنگاه گفت: ما كه برای نجات بچه*هایتان آبله*كوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند كه اگر بچه را آبله بكوبیم جن زده می*شود. امیر فریاد كشید: وای از جهل و نادانی، حال، گذشته از اینكه فرزندت را از دست داده*ای باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور كنید كه هیچ ندارم. امیركبیر دست در جیب خود كرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حكم برنمی*گردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز چند دقیقه دیگر، بقالی را آوردند كه فرزند او نیز از آبله مرده بود.
این بار امیركبیر دیگر نتوانست تحمل كند. روی صندلی نشست و با حالی زار شروع به گریستن كرد. در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در كمتر زمانی امیركبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند كه دو كودك شیرخوار پاره دوز و بقالی از بیماری آبله مرده*اند. میرزا آقاخان با شگفتی گفت: عجب، من تصور می*كردم كه میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است كه او این چنین های*های می*گرید. سپس، به امیر نزدیك شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، برای دو بچه*ی شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست. امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان كه میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشك*هایش را پاك كرد و گفت: خاموش باش. تا زمانی كه ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم.
میرزا آقاخان آهسته گفت: ولی اینان خود در اثر جهل آبله نكوبیده*اند. امیر با صدای رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و كوچه و خیابانی مدرسه بسازیم و كتابخانه ایجاد كنیم، دعانویس*ها بساطشان را جمع می*كنند. تمام ایرانی*ها اولاد حقیقی من هستند و من از این می*گریم كه چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند كه در اثر نكوبیدن آبله بمیرند. |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
| تشکرهاي ثبت شده از ايجاد کننده تاپيک : |
|
narenjak(شنبه، 7 شهريور ماه ، 1388 21:04:29), |
|
|
peraklitos
ستوان یکم
وضعيت: آفلاين 3 ارديبهشت ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 3399 امتياز: 5228 تشکر کرده: 3 تشکر شده 6 بار در 6 پست
محل سكونت: شیراز
|
| ارسال شده در: شنبه، 7 شهريور ماه ، 1388 11:59:45 موضوع مطلب: |
|
|
| مرسي خيلي جالب بود |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
rozikhanum
سرباز یکم
وضعيت: آفلاين 3 شهريور ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 240 امتياز: 496 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
|
| ارسال شده در: شنبه، 7 شهريور ماه ، 1388 12:04:13 موضوع مطلب: |
|
|
| مرسي |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
ksjvk
ستوان دوم
وضعيت: آفلاين 21 تير ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 2953 امتياز: 4518 تشکر کرده: 29 تشکر شده 9 بار در 7 پست
محل سكونت: تهران
|
| ارسال شده در: شنبه، 7 شهريور ماه ، 1388 14:49:58 موضوع مطلب: |
|
|
مرسی.
همون جهل دیروز امروزم هست که هاله نور باور میکنن _________________ هراس من مردن در سرزمینی است که ساندیس هایش شیرین تر از آزادی باشد
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
siron
ستوان دوم
وضعيت: آفلاين 12 مرداد ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 2801 امتياز: 2786 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
|
| ارسال شده در: شنبه، 7 شهريور ماه ، 1388 16:36:42 موضوع مطلب: |
|
|
پس بازم خوشبحال خودمون
حداقل ما تو سايارون از اينا نداشتيم _________________ Redeemer of SAYARON
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
dull_boy
سرتیپ
وضعيت: آفلاين 1 شهريور ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 7492 امتياز: 8995 تشکر کرده: 1 تشکر شده 15 بار در 12 پست
محل سكونت: TehraN
|
| ارسال شده در: شنبه، 7 شهريور ماه ، 1388 21:00:06 موضوع مطلب: |
|
|
مرسی منم میرم گریه کنم _________________ GO, SO F@CKING DETERMINED, YEAH...YEAH GO, YOU BETTER BELIEVE IT CONFIDENCE
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
10601146
سرجوخه
وضعيت: آفلاين 26 ارديبهشت ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 451 امتياز: 590 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
|
| ارسال شده در: شنبه، 7 شهريور ماه ، 1388 21:04:22 موضوع مطلب: |
|
|
| الان هم همينجري اگر مردم به اين احمقي نژاد راي نمي دادن الان وضعمون بهتر بود |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
ARaSh1995
گروهبان
 وضعيت: آفلاين 25 تير ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 1392 امتياز: 931 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
محل سكونت: ولنجک
|
| ارسال شده در: شنبه، 7 شهريور ماه ، 1388 21:06:39 موضوع مطلب: |
|
|
| |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
dull_boy
سرتیپ
وضعيت: آفلاين 1 شهريور ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 7492 امتياز: 8995 تشکر کرده: 1 تشکر شده 15 بار در 12 پست
محل سكونت: TehraN
|
| ارسال شده در: شنبه، 7 شهريور ماه ، 1388 21:09:08 موضوع مطلب: |
|
|
| 10601146 مي نويسد: |
| الان هم همينجري اگر مردم به اين احمقي نژاد راي نمي دادن الان وضعمون بهتر بود |
این حرفت رو به عنوان بهترین جک سال دانلودها ثبت میکنم
کی به این ا.ن رای داده؟_________________ GO, SO F@CKING DETERMINED, YEAH...YEAH GO, YOU BETTER BELIEVE IT CONFIDENCE
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
ksjvk
ستوان دوم
وضعيت: آفلاين 21 تير ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 2953 امتياز: 4518 تشکر کرده: 29 تشکر شده 9 بار در 7 پست
محل سكونت: تهران
|
| ارسال شده در: شنبه، 7 شهريور ماه ، 1388 21:11:24 موضوع مطلب: |
|
|
| dull_boy مي نويسد: |
| 10601146 مي نويسد: |
| الان هم همينجري اگر مردم به اين احمقي نژاد راي نمي دادن الان وضعمون بهتر بود |
این حرفت رو به عنوان بهترین جک سال دانلودها ثبت میکنم
کی به این ا.ن رای داده؟ |
واقعا :roll: _________________ هراس من مردن در سرزمینی است که ساندیس هایش شیرین تر از آزادی باشد
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|