| نمايش موضوع قبلي :: نمايش موضوع بعدي |
| نويسنده |
پيغام |
|
peraklitos
ستوان یکم
وضعيت: آفلاين 3 ارديبهشت ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 3361 امتياز: 5150 تشکر کرده: 3 تشکر شده 5 بار در 5 پست
محل سكونت: شیراز
|
| ارسال شده در: شنبه، 31 مرداد ماه ، 1388 00:18:15 موضوع مطلب: انتقام 8) 8) 8) |
|
|
یک روز پسری دوازده ساله که لاک پشت مرد ه ای را که ماشین از رویش رفته بود را با نخ می کشید وارد یکی از خانه های "فساد" اطراف آمستردام شد و گفت:
- من می خواهم با یکی از خانم ها سـ. ـکـ . ـس داشته باشم. پول هم دارم و تا به مقصودم نرسم از اینجا نمی روم
گرداننده آنجا که همه "مامان" به او می گفتند و کاری با اخلاقیات و اینجور حرفها نداشت اندکی فکر کرد و گفت:
- باشه یکی از دخترها رو انتخاب کن
پسر پرسید: هیچکدامشان بیماری مسری که ندارند؟
"مامان" گفت: نه ندارند
پسر که خیلی زبل بود گفت:
- تحقیق کردم و شنیدم همه آنهایی که با لیزا میخوابند بعدش باید یک آمپول بزنند. من هم لیزا را میخواهم
اصرار پسرک و پول توی دستش باعث شد که "مامان" راضی بشه. در حالی که لاک پشت مرده را می کشید وارد اتاق لیزا شد . ده دقیقه بعد آمد بیرون و پول را به "مامان" داد و می خواست بیرون برود که "مامان" پرسید:
- چرا تو درست کسی را که بیماری مسری آمیزشی دارد را انتخاب کردی؟
پسرک با بی میلی جواب داد:
- امروز عصر پدر و مادرم میروند رستوران و یک خانمی که کارش نگهداری بچه هاست و بهش کلفت میگیم میاد خونه ما تا من تنها نباشم.. این خانم امشب هم مثل همیشه حتما با من خواهد خوابید و کارهای بد با من خواهد کرد. در نتیجه این بیماری آمیزشی به او هم سرایت خواهد کرد
بعدا که پدر و مادرم از رستوران برگشتند پدرم با ماشینش کلفت را به خونه اش میرسونه و طبق معمول تو راه. و بیماری به پدرم سرایت خواهد کرد
وقتی برگشت آخر شب پدرم و مادرم با هم اختلاط خواهند کرد و در نتیجه مادرم هم مبتلا خواهد شد. فردایش که پستچی میاد طبق معمول مادرم و پستچیه قاطی همدیگر خواهند شد
هدفم مبتلا کردن این پستچی پست فطرت هست که با ماشینش روی لاک پشتم رفت و اونو کشت
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
| تشکرهاي ثبت شده از ايجاد کننده تاپيک : |
|
|
|
|
nta_xyz
سرباز صفر
وضعيت: آفلاين 19 تير ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 45 امتياز: 36 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
|
| ارسال شده در: شنبه، 31 مرداد ماه ، 1388 01:39:15 موضوع مطلب: |
|
|
| |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
ARaSh1995
گروهبان
 وضعيت: آفلاين 25 تير ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 1389 امتياز: 923 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
محل سكونت: ولنجک
|
| ارسال شده در: شنبه، 31 مرداد ماه ، 1388 06:29:07 موضوع مطلب: |
|
|
| |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
fbsmb
گروهبان سوم
وضعيت: آفلاين 3 تير ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 848 امتياز: 707 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
|
| ارسال شده در: شنبه، 31 مرداد ماه ، 1388 08:55:45 موضوع مطلب: |
|
|
| |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
fesgheli
استوار دوم
وضعيت: آفلاين 13 تير ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 1826 امتياز: 3588 تشکر کرده: 0 تشکر شده 1 بار در 0 پست
محل سكونت: Erth
|
| ارسال شده در: شنبه، 31 مرداد ماه ، 1388 16:13:03 موضوع مطلب: |
|
|
جالب بود _________________ Here we go again |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
ksjvk
ستوان دوم
وضعيت: آفلاين 21 تير ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 2910 امتياز: 4432 تشکر کرده: 28 تشکر شده 9 بار در 7 پست
محل سكونت: تهران
|
| ارسال شده در: شنبه، 31 مرداد ماه ، 1388 16:17:52 موضوع مطلب: |
|
|
| وای این بچه کل محلو آلوده کرد رفت _________________ هراس من مردن در سرزمینی است که ساندیس هایش شیرین تر از آزادی باشد
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
ddl1
عضو هیئت مدیره سایت
وضعيت: آفلاين 5 مهر ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 1577 امتياز: 1477 تشکر کرده: 1 تشکر شده 6 بار در 5 پست
|
| ارسال شده در: شنبه، 31 مرداد ماه ، 1388 16:24:11 موضوع مطلب: |
|
|
| |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
Vampire_CS
مدیر انجمن
وضعيت: آفلاين 22 مرداد ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 3247 امتياز: 4162 تشکر کرده: 4 تشکر شده 5 بار در 4 پست
|
| ارسال شده در: شنبه، 31 مرداد ماه ، 1388 16:27:17 موضوع مطلب: |
|
|
نهايت كينه _________________ از انقلاب ترافیکش ماند و از آزادی میدانش، از استقلال هتل و از جمهوری خیابانش
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
happyfeet
گروهبان سوم
وضعيت: آفلاين 5 تير ماه ، 1388 تعداد ارسالها: 723 امتياز: 794 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
|
| ارسال شده در: شنبه، 31 مرداد ماه ، 1388 16:36:09 موضوع مطلب: |
|
|
| کینه شتری به این می گن |
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|
cr7
گروهبان سوم
وضعيت: آفلاين 2 بهمن ماه ، 1387 تعداد ارسالها: 820 امتياز: 344 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
محل سكونت: بوشهر
|
| ارسال شده در: شنبه، 31 مرداد ماه ، 1388 16:44:38 موضوع مطلب: |
|
|
ایول به فکر پسره
( خب آخه آی کیو میومدی یه چاقو می کردی تو شکمه پستچی این همه کار واسه چی بود ؟) _________________ همه رفتن کسی دور و برم نیست چنین بی کس شدن در باورم نیست ...
|
|
|
بازگشت به بالا |
|
|
|
|